خدا نگهدار!
سلام دوستای عزیزم
ببخشید ک بدون خداحافظی رفته بودم حالا اومدم ک رسما خداحافظی کنم.
اینکه نمی اومدم رو شما بذارید به حساب اینکه از دادن سوغاتی های مشهد در رفته بودم! ولی خب به نت هم خیلی دسترسی نداشتم
دوستای نازنینی که حالمو پرسیدید:
حال من خوب است غصه هم کم میخورم
کم که نه، هر روز کم کم می خورم!
دوستایی که توی این مدت بهم سر می زدید دستـتـون درد نکـنه،اعضا جوارحتون هم درد نکنه! ب خاطر همه ی خوبی هاتون ک نمیتونم جبران کنم،زحمت کـشـیدید حالا چرا کم کـشـیدید؟!!
و خیلی از دوستان که بهم سر نزدن حتی بهم لگد هم نزدن!
راستی درباره ی وب مریم(تو خود منی!) که باعث تخریب و تشویش افکار عمومی(!) شد بگم که مریم همکلاسی عزیزم توی وبش یه سفرنامه نه در واقع زجر نامه نوشته بود وفقط سختیای سفر رو نوشته بود و خوشیاشو ننوشته بود
اونم به خاطر اینه که مریم جون یه ذره لوس تشریف داره من و فرشته که در سخترین شرایط شاد و شنگول بودیم!
خب دیگه حالا برید کنار میخوام کرکره ی وبلاگمو بکشم پایین!
خوبی یا بدی دیدید؟! نوش جووووون!
میخواستم وبمو بحذفم اما دلم نیومد وبی که توی این 7ماه باهاش این همه خاطره داشتم رو حذف کنم.من دیگه نمی آپم یا ممکنه سالی یکی دو بار ب آپونم.
روزی ک دیگر نیستم تنها آرزوی ساده ام این است كه زیر لب بگویی: (یادش بخیر)
شاید بهتون سر بزنم.اما مطمئـن باشید هـیـچ وقــت فـرامـوشـتـون نـمی کـنم
دلم خیـــــــــــــلی براتون تـنـــگ میشه
خودم هم خوب می دانم که در یادت نمی مانم
ولی این بیـت نیـما را برایـت بـاز می خوانم
گـرم یـادآوری یا نه،من از یـادت نمی کاهـم!
بای تا شاید های!