باز هم امشب زیر لب صدایت میکنم اشک میریزم دو چشمم را ندایت میکنم
در نگاه خسته ات دنبال حرفی تازه ام هر چه می خواهی بگو من هم رعایت میکنم
خسته ای طاقت اشکت را ندارم پس رهایت میکنم .
.....رفت.....رفت ...رفت....بی معرفت.....
.....رفته ای من مانده ام در انتهای عشق تو......