بنام خدا
اشک های گرم شبانه ام ،بی قراری ها روزانه ام
همه از توست...که برایم به یادگار مانده است...همه بخاطر بدسگالی توست...
همه بخاطر سنگی دل توست...همه...
نفسم به شمارش افتاده...
و این هم به خاطر دوری توست...
کاش بودی...کاش بودی تا میدیدی که قلبم چه بی تابانه...
به میله های آهنی سینه ام می کوبد...و...تو را طلب می کند...
کاش بودی...
تا اشک هایم...چشمان خیسم را می دیدی تا شاید قدری...قدری...
دل سنگی ات به رحم می آمد...
کاش...
نوشته زینب فراهانی(خودم)