هیچ کس تنهاییم راحس نکرد لحضه ای ویرانیم راحس نکرد
درتمام لحضه هایم هیچ کس وسعت حیرانیم را حس نکرد
سرنوشت دردناکم را چرا هیچ دست خطی امضا نکرد
آنکه سامان غزلهیم از اوست بی سرو سامانیم را حس نکرد
تمام دنیا رابه دنبال تو گشتم عاقبت خسته مایوس به در خانه رسیدم وای از آن لحضه که دیدم
بردرخانه نوشته بودی
(آمدم تونبودی)