نگاه مرد مسافر به روی میز افتاد؛
<<چه سیب قشنگی!
حیات نشه تنهایی است>>
ومیزبان پرسید؛
قشنگیعنی چه؟
_قشنگ یعنی تعبیر عاشقانه اشکال
وعشق تنها عشق
تورا به گرمی یک سیب میکند مانوس.
مرا به وسعت اندوه زندگی ها برد
مرا رساندن به امکان یک پرنده شدن.
_نوشداروی اندوه؟
_صدای خالص اکسیر میدهم این نوش.
وحال شب شده بود.
چراغ روشن بود.
وچای می خوردند.
((_چرا گرفته دلت مثل آنکه تنهایی
_چقدرهم تنها!
_خیال میکنم
دچار آن رگ پنهان رنگ ها هستی.
_دچار یعنی...
_ عاشق
_وفکر کن چه تنهاست
اگر که ماهی کوچک دچار آبی دریای بیکران باشد.
_چه فکر نازک غمناکی!))
_وغم تبسم پوشیده نگاه گیاه است.
وغم اشاره محوی به رد وحدت اشیاست.
...........ادامه تو آپ بعدها...