می نویسم زیر بارون از دلتنگی های خودم از سختی دل ها...
بیییییییییییییییییییییییییییییییییب(سانسور شده حرف دلم)
هوای دل منم بارونیه...پس بباراسمون که این دل منم غصه ها دارد
بیا بامن بشو همصدا تاکه آرام شویم..ببار ای آسمون ابری بیاد دل های بارونی بیادوبخاطره عاشقای دلشکسته...ببار...
بیاد روزهای آفتابی دیگه نشونی از افتاب توی وجودت پیدانیست پس کو آفتاب تا که روشن کنه دل هارو...
ببارید ای ابرهه برای دل اسمونی ما...بخاطر...
آسمان چه شده که اینگونه می باری؟
ایا خورشید قلبت مثل خورشید قلب من غروب کرده؟یک غروب بی طلوع؟
پس ببار مثل من مثله...
چندروز پیش دلم خیلی گرفته بود بارونم داشت می اومد رفتم زیر بارون این هارو نوشتم...اون بییییییییییییییییییییییییب حرف دلم بود که نمیشه گفت. نظرتونو درمورد همه ی مطلبایی که نوشتم بگید ممنون میشم.