سلام
لحظه خداحافظی رسیده
خداحافظ
چه زود زنگ جدایی به صدا درآمد
دیگر باید بروم ای مهربان
می روم...می روم تا درهیاهوی ناله های شبگردان غرق شوم می روم تا مرهمی شوم بر دل ها
ولی
.
.
.
با لبخند...
چه کسی می فهمد در پشت نقاب شور وشوق جوانی عشقی مرده است...
چه کسی؟؟؟
دیگر وقت رفتن فرا رسیده ای قلب بیمارم لبخند بزن...تمام شد
دیگر تورا به کسی نخواهم سپرد این را به تو قول می دهم.
ای صندوقچه دردهایم آرام باش کسی صدایت را نمی شنود...
دیگر هیچگاه کسی را به حیاط پر دردت راه نخواهم داد
تا تلخی آن اشک بدیده ات بیاورد...
دردودل دریایی خودم.
عادت کردم هی میرم جلوی پنجره می ایستم
دست میزارم رو شونه ام وتوی اینه به خودم نگاه می کنم ومیگم؛
طاقت بیار رفیق...
نظرتون درباره ی این عکس چیه؟؟؟به نظر من که خیلی آرامش بخشه
هر موقع به این عکس نگاه میکنم آروم میشم.