*ღ برگی از دفتر خاطرات من ღ*
♥بنام خدای عزیزم♥*ღ برگی از دفتر خاطرات من ღ*
♥بنام خدای عزیزم♥پر...پر...پر
دلَم پر اســـت...
پر...پر...پر
آنقدر کـــه اضـافی اش از چشمانم می چکد!(مثله بارون)
دلم میخواد بنویسم اما چیزی به ذهنم نمیرسه،از ازدحام حرفای تو قلبم شایدم ذهنم گیج گیج شدم...
هوووم دلم میخواد از همه بابت بدیام معذرت بخوام از مامانم از بابام از همه مهمتر خدای عزیزم
خداجونم ببخش که انقدر من بدم!دوستت دارم.
دوستان
سلام
دوستان عزیزم امیدوارم خوب باشید...در جواب یکی از دوستان عزیزم باید بگم تو آپ قبل که نوشتم ازت متنفرم شخص معلومی نبود همین جوری گفتم شاید به زندگی به افکار منفی به بدشانسی...
ببخشید که این روزا اوضاع وبم انقدر غمگینه راستش خودمم از خودم بدم میاد که شدم یه آدم دو رو
خودم در اوج نا امیدیم الکی واسه دوسم که اومده باهام دردو دل کنه شعار میدم خودمو میزنم
کوچه علی چپ ادا آدمای شادو امیدوارو درمیارم،براش کلی شعار دادم
ببخشید دوستان من این روزا زیاد رو به راه نیستم
نظراتون رو بدون جواب تایید میکنم امیدوارم ناراحت نشید.ولی نظراتون رو میخونم.
فعلا تا بعد...
خوش به حال پرنده...2
قایقی خواهم ساخت!
خواهم انداخت به آب
دور خواهم شد از این خاک غریـــــــب
که در آن هیچ کسی نیست که در بیشه ی عشق...قهرمانان را بیدار کن!
قایق از تور تهی و دل از آرزوی مروارید
هم چنان خواهم راند
نه به آبی ها دل خواهم بست
نه به دریا،پریانی که سر از آب به در می آرند...
...تا بعد...
متنفرم ازت
زندگی تو بردی بهتره دیگه تمومش کنی...!
خیالت راحت شد؟
"ازت متنفرم به اندازه وسعت خودت"
چه قدر خوبه ازادانه حرف بزنی بدون اینکه درگیر قافیه و وزن و... باشی...!
همین الان که داشتم این مطلبو مینوشتم نگام افتاد به صفحه اول ادبیاتم نوشتم؛
زندگی با همه تلخی و شیرینی خود میگذرد
وفقط خاطره هاست که چه شیرین و چه تلخ
دست ناخورده به جا می ماند...
اما با این وجود بازم ازش متنفرم چه بگذره چه نگذره
ازت متنفرم
همین.
خوش به حال پرنده...
سلام بچه چطورید؟منم بدنیستم
حال نداشتم جواب نظراتتون رو بدم همینجوری تایید کردم اما خب خوندمشون شرمنده جواب ندادم
اوووم چی بگم؟
حرفی به ذهنم نمیرسه یعنی میرسه ولی به درد شماها نمیخوره
شدم مثله این ننه غرغروها(با کدوم ق----->این ق یا این ؛ اصلا چه فرقی داره مهم اینه که...) دپرس دپرس
بهتره که چیزی نگم...
دوستتون دارم.
تابعد
افکار منفی
سلام دوستای نازنینم
واااای نمیدونید جقدر احساس بی مصرف بودن میکنم دو روز که تعطیلیم لای کتابم باز نکردم احساس میکنم خیلی دختر بی مصرفیم همه وقتمو به کارای بیهوده میگذرونم...
اه...
من چقدر غر میزنم بسکه این چندروز موج منفی اطرافم پخش کردم برق فرکانسش سوزوندتم بسکه بد میارم...بابا یکم فکر مثبت...آخه کجایی پس
افکار منفی یه کاتا(نمایش حرکات رزمی مربوط به کاراته) میرم
میزنم لتوپارتون میکنماااا انقدر نیاید تو مخم.
خل نشده بودیم که خدارو شکر اینم حل شد...
حالا شما مطلب زیریو بخونید من برم یکم درمورد امیدواری وافکار مثبت سرچ کنم...بلکه روحیه گرفتم.(نظراتونم ایشالا دفعه بعد تایید میکنم)
دنیای عجیــــبی شده...
برای دروغ هایمان خدارا قسم میخوریم
ولی به حرف راست که می رسیم میگوییم جان تو...!
نمی دانم چه میخواهم خدایا!
" نمیــــدانم چـــه میـــ خواهم خدایــــا
بـــه دنبال چه میـــ گردم شــــب و روز
چـــه میـــ جوید نـــگاه خســـته من
چرا افســــرده است این قلب پر سوز"
دقیقا این شعر وصف حاله منه
کلافه ام...
نمیدونم دقیقا دلم چی میخواد!
خوب نیستم.
سلااااام دوستای خوب و نازنینم
چقدر روزا تکرارین،خسته شدم بیا بشین درس بخون آهنگ گوش کن برو نت فردا باز پاشو برو مدرسه
هرچقدرم میرم بیرون بازم روحیم درس بشو نیست عجیب درگیریم باهم
(روحیمو میگم
------>همون خود درگیری
)
اههههههههه شوخیم سازگار نیست پس من چی کار کنم؟
من الان این شکلیم
اه این چه قالبه من دارم چقدر آهنگشم زشته
برم عوض کنم شاید فرجی شد
الان میام
.
.
.
.
.
.
اومدم خب این قالب خوبه؟
چرا من انقدر اعصابم خورده؟
اگه بیشتر از این بمونم شمارو هم دپرس میکنم
فعلا دوستای گلم.
خاطره
سلام دوستای خوب ونازنینم
امروز روز نسبتا خوبی بود امتحان ریاضیمو شدم18.5(وای من چقدر درس خونم)
به نظرم هر چی کمتر بخونی نمرت بالاتر میره من 2ساعت خوندم.
زیستم که آقایxyنیومدن که باعث شد بچه هامون این شکلی بشن
خیلی خوش گذشت
حق داریم خوشحال بشیم ما بچه های نگون بخت کلاس دوم تجربی در طول
هفته یک زنگم بیکاری نداریم
انتظار دارن دکترم بشیم.
خلاصه کلی شیطونی کردیم
امروز درس مرس کنسل فقط خوش گذرونی،دقت کردین این کتاب همچون قرص مسکن تا به
جلدش نگاه می کنی رفتی!
کافی توی این بیمارستانا از کتاب به عنوان قرص خواب آور استفاده کنن هنوز وارد اتاق مریض نشده هفت پادشاهو خواب دیدن
من که اینجوریم خوابم نمیبره میرم کتاب میارم به جلدش زل میزنم من نگاه کن اون نگاه کن
در آخر هم بنده به خوابی شیرین فرو میروم...
خب دیگه من برم کاری ندارید؟
بابای