تقاضا...؟

با عرض سلام خدمت دوستان خوبم امیدوارم  همیشه شاد باشید از شما دوستان تقاضایی دارم لطفا هنگام نظر آدرس وبلاگ خود را ذکر نمایید. آدرس وبلاگ جدیدم :darya1997.mihanblog.com 

با تشکر دریای بی ساحل

قلبم شکست

دل میرود زدستم صاحب دلان خدارا 

                      دردا که راز پنهان روی شود آشکارا 

آری آشکار شود که  من..... 

پاییز

پاییز 

پاییز فرصتی است برای باریدن برای همدردی با دل پر درد آسمان 

 آسمانی که غم هایش را با ریختن باران اشک هایش برروی زمینیان وآدم های عاشق باز گو میکند. 

عجب از این غم که مارا هیچ گاه ترک نمیکند ومانند دوستی وفا دار در کناره ما میماند تا زمانی که دست از این دنیا که مفهومش عشق بی پایان است  بشوییم . 

.....وپاییز ......زمان عوج گرفتن غم های ماست . 

  

هنگامی که در جاده پاییزی قدم میزنم  

.....چه لذتی دارد ..... 

قدم هایم را میشمارم  

.....یک ودو...وچهارو....... 

درهر قدم احساس لذت میکنم  

هنگامی که بدون مقصد در فصل پاییز در زیر باران ودرجاده ای که نمی دانی پایانش کجاست ولی بدانی راهی طولانی داری...قدم بزنی وفقط به صدا و واکنش های برگ های خشکی که زیر پا خرد میکنی 

گوش فرا دهی چه رویایی است

پس چرا این راه را ادامه ندهیم.......

همیشه ما برنده نمیشویم

گناه

 

با این دل شکسته نرون مرا که خسته ام  

عمریه عاشقونه منتظرت نشستم تو آسمون قلبم دل به کسی نبستم 

گناه من همینه که عاشق تو هستم.......

رفت

باز هم امشب زیر لب صدایت میکنم              اشک میریزم دو چشمم را ندایت میکنم 

در نگاه خسته ات دنبال حرفی تازه ام             هر چه می خواهی بگو من هم رعایت میکنم 

خسته ای طاقت اشکت را ندارم پس رهایت میکنم . 

         .....رفت.....رفت ...رفت....بی معرفت.....

.....رفته ای من مانده ام در انتهای عشق تو......

می نویسم گاه زیباگاه زشت مانده ام درلا به لای سرنوشت روز از گنجایش غم خالیست شب برای گریه کردن عالیست. 

بهای عشق

برای خریدن عشق هر که هر چه داشت آورد دیوانه هیچ نداشت گریست گمان کردند چون هیچ ندارد میگرید . 

                         اما........ 

اما نمی دانستن بهای عشق اشک است. 

داد گاه عشق

دیروز دادگاهم بود  

        قاضی مغزم بود  

               جرمم عشقم بود 

                      شاکی قلبم بود 

                          آیا حق من اعدام بود.....

اشعار

 اگر ترکم کنی میمیرم از غم  

     جوابم گر کنی میپاشم از هم 

             کاش قلب وسعت میگرفت  

                  شمع با پروانه الفت میگرفت 

کاش توی جاده زندگی....... 

  خنده ازگریه سبقت میگرفت  

          پس از مرگم بیا زیبا نگارم  

               بیا با جمع خوبان بر قرارم 

سرت را خم کن ببوس سنگ مزارم 

 که من در زیر خاک چشم انتظارم....... 

                   

عاشقی

 

عاشقی را شرط اول ناله وفریاد نیست..... 

تا کسی از جان شیرین نگزرد فرهاد نیست...... 

عاشقی مقدورهر عیاش نیست...... 

غم کشیدن صنعت نقاش نیست.....