-
ღخرس تنهاღ
چهارشنبه 30 فروردین 1391 13:42
-
درسا
سهشنبه 29 فروردین 1391 19:57
حرفی برای گفتن ندارم چند روزه بدجور درسا سنگین شدن خسته ام نه اونقدر ولی باید برم بخونم امتحان زبان انگلیسی عربی وفیزیک خداییش این معلما دل دارن؟؟؟البته زبانم تمومه عربیمم نصفه خوندم فکر کنم حالا حالا ها کاردارم خدایا کمکم کن
-
امشب شب آخره مزاحم دلت شدم
دوشنبه 21 فروردین 1391 19:59
امشب شب آخره که مزاحم دلت شدم خورشید فردا مال تو ببخش که عاشقت شدم بدرقه لازم ندارم میرم عزیزترین من نذار بمونم زیر پات قلبمو بردار عشق من دوست دارم برای تو فقط یه حرف ساده بود غافل از اینکه قلب من منتظر اشاره بود خدا دوست دارم فقط همین.
-
پنجره ی احساس
چهارشنبه 16 فروردین 1391 20:25
من بودم پشت یک پنجره باشوق پر از یک احساس لبخندی از عشق باوری بی تردید دلبسته به او... ...می آیدو...دستی تکان می دهد خواندمش درلحظه ها فرداهای دور... بازهم پنجره بود ومن انتظاری تلخ چشمهای بارانی... باز خواهد آمد آرام وبی صدا با نگاهی سرد...لبانی خاموش و من دانستم اینجاست انتهای عشق... ________________________ دریا چه...
-
بی وفا
شنبه 12 فروردین 1391 20:07
به نام خدای مهربونم صدایت را به خاطر می سپارم نگاهت را همیشه می ستایم نگفتی با صداقت حرف دل را ندیــــــــدی تو نــــگاه عاشقم را نخـــواندی نامه ی بی خط دل را نخواستی این دل بی کینه ام را ندانستی که خون بر دل نشسته ز بیداد زمونه گشته خســـــته تو گشتی بادلم غرق دورویــــــــی خیـــال کردم که بادل مــــــــهربونی چه...
-
دوست داشتن.
دوشنبه 7 فروردین 1391 13:05
دنیا را بد ساخته اند کسی را که دوستش داری دوستت ندارد کسی را که دوستش نداری دوستت دارد اما کسی را که از ته دل دوستش داری واوهم دوستت داردبه رسم آیین زندگانی به هم نمی رسید واین رنج است... زندگی یعنی این... ُدکتر علی شریعتیِ.
-
ღدوست داشتنღ
پنجشنبه 3 فروردین 1391 14:26
امـــشب از آسمان دیده تو روی شعرم ستاره می بارد در سکوت سپید کاغذ ها پنجه هایم جرقه می کارد شــــعر دیـــوانه تـــــب آلودم شرمگین ازشیارخواهش ها پیکرش را دوباره می سوزد عطــــــش جاودان آتش ها آری این آغاز دوست داشتن است گرچـــــه پایــــــان راه نا پیــــداست مــــــن به پایــــــــان دگر نیندیشم که همین دوست داشتن...
-
سال نو مبارک
چهارشنبه 2 فروردین 1391 11:08
سلام سال نو مبارک
-
وصف حال
دوشنبه 29 اسفند 1390 11:27
سلام دوستای خوبم خوبید؟؟؟امروزم یکی از شعرامو گذاشتم اسمش وصف حاله قالبش غزله... امیوارم خوشتون بیاد. بی خوابی شده همدم شب های سیام تنهایی شده رفیق لحظه لحظه هام آسمانم شده رخشان ز ستاره های گریان دردام شده پنهان ز شیار دیده هام مروارید شده اشکام در صدف های دلم گریه هایم شده پنهان در نقاب شادیام شاعر...زینب فراهانی...
-
سفره هفت سین...عیدتون مبارک
یکشنبه 28 اسفند 1390 18:06
سلام دوستای خوبم خوبید؟؟؟ امسال تزیین سفره هفت سین رو من قبول کردم وامروز کارش تموم شد امیدوارم خوشتون اومده باشه عکسشو در زیر قرار دادم نظرتون رو بگید. عیدتون مبارک راستی دوستان شما سمنو رو داخل ظرف تصور کنید آخه اگه میریختم خراب می شد. فقط اینقدر تا عید مونده.
-
سال نو
یکشنبه 28 اسفند 1390 10:04
آروزویم این است آسمانتان بی غبار سهم چشمانتان بهار قلبتان از هرغصه دور بزم عشقتان پرسرور بخت وتقدیرتان قشنگ عمرشیرینتان بلند سال نو پیشاپیش به شما دوستان خوبم تبریک میگم سال خوب و پربرکتی داشته باشید سر سفره هفتسین برای منم دعا کنید. امیدوارم فراموشم نکنید. دوستتون دارم.
-
وداع
جمعه 26 اسفند 1390 09:33
می روم خسته افسرده و زار سوی منزلگه ویرانه خویش بخدا می برم از شهر شما دل شوریده و ویرانه خویش می برم تا که در آن نقطه دور شستشویش دهم از رنگ گناه شستشویش دهم از لکه عشق زین همه خواهش بیجا وتباه می برم تا که زتو دورش سازم زتو ای جلوه امید محال می برم زنده به گورش سازم تا از این پس نکند یاد وصال ناله می لرزد می رقصد...
-
بازگشت به دوران کودکی در سن نوجوانی
سهشنبه 23 اسفند 1390 20:34
بنام خدا خاطره ای دیگه از مدرسه دوزنگ ادبیات داشتیم شعری از فروغ رو برای بچه ها تو کلاس خوندم زنگ آخر بیکاری داشتیم تصمیم گرفتم بیام خونه اما ملیکا وفاطمه نذاشتن فاطمه گفت نامردی اگه بری انقدر منو به نارفیقی متهم کردن ک دیگه موندم راستش دلم بدجوری گرفته بود ملیکا هرچی گفت چت شده جواب ندادم راستش خودمم نمیدونم چرا؟؟؟...
-
دوس...
دوشنبه 22 اسفند 1390 12:11
درمیان کوچه در میان دل من...باران تند می بارد . . . دیگه هرشب توی خوابم چشای تورو می بینم آرزومه تورو یکبار توی بیداری ببینم
-
مدرسه
دوشنبه 22 اسفند 1390 12:03
سلام دوستای مهربونم امروزم میخوام حرف بزنم از مدرسه بگم از دوستام... دیشب اصلا حوصله درس خوندن نداشتم،کتاب رو میگرفتم دستم می خوندم اما هیچی نمی فهمیدم فقط خطوطی مبهم جلوی چشمم بود دل رو زدم به دریا کتابو گذاشتم تو قفسه... رفتم شعرای فروغ رو خوندم خیلی لذت بخش بود...صبح که آماده شدم برم مدرسه بدون حاضر کردن هیچ کدوم...
-
شعر نوشته
چهارشنبه 17 اسفند 1390 23:46
"بنام خدای من وتو" شعر زیباست اگر آن را حس کنی عمقش را درک کنی به معناش گوش بدی باهاش همصدا بشی پیام شعر رو بفهمی بفهمی چه دردی رو فریاد می کنه سلام دوستای مهربونم امیدوارم از شعر هایی که براتون نوشتم لذت ببرید خوشحال میشم به عمق ومعناشم فکر کنید. ________________________________ ! از راهی دور ! دیده ام سوی...
-
شاید...
دوشنبه 15 اسفند 1390 14:28
شاید دیگه قسمت نشه ببینمت تورو . شاید فقط خاطره شه لحظه های من وتو . کاشکی بدونی رفتنم فقط بخاطر تو بود . دست بی رحم سرنوشت عشقمو از دلت ربود . همیشه زنده می مونم با یاد تو ترانه هام . منو ببخش اگه بازم اشکام چکید رو نامه هام . دیگه تموم شد فرصتم خاطره ها پیشت باشه . تموم خاطرات خوش خدانگهدارت باشه هیچکی مثل تو بلد...
-
مقدمه
جمعه 12 اسفند 1390 17:06
ღ به نام خدایی که در همین نزدیکی هاست ღ برگ های دفترم پر شده از غم وحسرت... . . . سلام دوستان خوب وبلاگیم من ودوستان انجمنیم قرار گلچینی از شعرامون رو بنویسیم تا از طرف انجمن به اداره فرستاده بشه من برای مقدمه متن زیر رو نوشتم نظرتون چیه اگه ایرادی داره لطف کنید بگید تا درستش کنم ممنون میشم. ________________________...
-
من پذیرفتم که عشق افسانه است
چهارشنبه 10 اسفند 1390 18:33
من پذیرفتم شکست خویش را پندهای عقل دور اندیش را من پذیرفتم که عشق افسانه است این دل درد آشنا دیوانه است می روم از رفتن من شاد باش از عذاب دیدنم آزاد باش گرچه تو زود تر از من میروی آرزو دارم شبی عاشق شوی آرزو دارم بفهمی درد را تلخی برخورد های سردرا
-
دوستای خوبم...
سهشنبه 9 اسفند 1390 17:01
بنام خدا امروز رفتم مدرسه زنگ آخر بیکار بودیم من و ملیکا همیشه زنگ آخر که بیکاریم میریم خونه امروز تصمیم گرفتیم نریم خیلی خوش گذشت...حر ف زدیم حرف زدیم حرف زدیم حرف حرف حرف... من که فکر نمیکنم حرفای ما تمومی داشته باشه خیلی خوب بود با سمان وعاطی ملی از همه جا حرف زدیم ...سمانه درد ودل کرد...عاطفه ملیکا من...باید قدر...
-
(؛
دوشنبه 8 اسفند 1390 13:11
هرموقع موفق به فریب دادن کسی شدی قبل اینکه فکرکنی چقدر احمق بود ؛ به این فکرکن که چقدر به تو اعتماد داشت. برداشت از وبلاگ ؛خلوت دل(وب نامه یک پزشک) _________________________ ای همه غمگین،اگر تنها شدی... من باتوام... خسته از هرکه هر جاشدی من با توام... گر،به کنج بی کسی آمیختی با درد خویش نگران از مردم دنیا شدی . . . من...
-
تراوشات قلبی
شنبه 6 اسفند 1390 18:54
بغض هایت را نگهدار،گاهی اگر سبک نشوی سنگین تری. گاهی آنقدر دردهایت زیاد میشود که نمی دانی برای کدام یک چشمهایت را بارانی کنی. _____________ اینجا اسمان از دل من تیره تر است روزگارم ابریست من اگر تنهایم... یادتو با من هست. ای که مدت ها بامن نیستی من همانم که بامن زیستی رنج هایم را شنیدی بازهم عاقبت گفتی ای غریبه...
-
...love...
چهارشنبه 3 اسفند 1390 17:15
love is like war easy to began but hard to end
-
درد ودل دریایی
دوشنبه 1 اسفند 1390 18:32
سلام لحظه خداحافظی رسیده خداحافظ چه زود زنگ جدایی به صدا درآمد دیگر باید بروم ای مهربان می روم...می روم تا درهیاهوی ناله های شبگردان غرق شوم می روم تا مرهمی شوم بر دل ها ولی . . . با لبخند... چه کسی می فهمد در پشت نقاب شور وشوق جوانی عشقی مرده است... چه کسی؟؟؟ دیگر وقت رفتن فرا رسیده ای قلب بیمارم لبخند بزن...تمام شد...
-
دل من
پنجشنبه 27 بهمن 1390 13:27
هوای دلم ابریه مثل آسمون بدجوری دلم گرفته... __________________ دل من گریه نکن رسم عاشقی همین است دل من شکوه نکن درد عاشقی همین است دل من غصه نخور سرنوشت... همین است دل من خدا نخواست سرمای زمستان همین است دل من غصه نخور... شاعر؛زینب فراهانی بی وفایی رسم دنیاست دل من غصه نخور...
-
دوست عزیزم.
چهارشنبه 26 بهمن 1390 18:21
سلام دوست عزیزی که منو محرم رازش دونسته ممنونم از اینکه منو قابل دونستی دوست من نتونستم نظرت رو تایید کنم فکر کردم شاید دوست نداشته باشی...دوست عزیزم لطفا آدرس وبت یا ایمیلت رو برام بزار تا بتونم جواب حرفاتو بدم ممنون میشم منتظر حضور دوبارت هستما حتما نظر بده. راستی خیلی حرفات برام جالبه چون همچین حسی رو منم دارم.
-
می ترسم
سهشنبه 25 بهمن 1390 15:22
دیگه حوصله شعر گفتن ندارم،انگار قلمم خشک شده...دلم می خواد هرچی شعر تابه حالا گفتم آتیش بزنم...همشونو... می ترسم...می ترسم از روبه رویی با خاطرات گذشته... می ترسم...از تداعی خاطرات در ذهنم... هوا خفست...و... گاهی چقدر رویاهای بچگانه ات به نفس کشیدنت کمک میکنن...از تمام رویاهای بچگانه ام ممنونم...
-
حرفهای نگفته...
دوشنبه 24 بهمن 1390 22:39
ساکنان کناره دریا پس از مدتی صدای امواج عاشقانه اش را نمی شنوند چه سخت است قصه ی عادت شدن . هرکه با احساس شد عاقبت خواهد شکست ... این جواب سادگیست. هنوز دلخوشی ذهن خسته ام اینست که در خیال خودم بیخیال من نشدی. چشم گذاشتم رفت... تاهمیشه شمردن رسم بازیمان نبود. دلتنگ بچگی هایم هستم قهر میکردیم تا روز قیامت ولحظه ای بعد...
-
شعر جدید
شنبه 22 بهمن 1390 18:12
سلام دوستای خوبم از نظر های خوبتون واقعا ممنونم... امروزم می خوام یکی دیگه از شعرامو براتون بنویسم قالبش غزله سعی کردم وزناشو رعایت کنم منتظر نظرتون هستم انتقاد یادتون نره. شکستی بیـــــد مجنون دلـــم را شکستی قاب عکســت در دلـــــم را گل خشک دلم بی ســاقه گردید پریشــون،بـــــی صدا کردی دلــــــم را خدا دانـــد که...
-
...
پنجشنبه 20 بهمن 1390 13:51
برای خودت زندگی کن کسی که تو برایش اهمیتی داشته باشی باتو می ماند... برای داشتنت می جنگد... دوستت دارد... اما اگر برایش ارزشی نداشته باشی به هر بهانه ای می رود... چون دوستت ندارد... باد بوی همه خاطره ها را آورد حال این شاعر بی حوصله را جا آورد ... ... ... آفتابگردان به دنبال خورشید میگشت،ناگاه ستاره ای چشمک زد...