-
پر...پر...پر
یکشنبه 27 اسفند 1391 20:30
دلَم پر اســـت... پر...پر...پر آنقدر کـــه اضـافی اش از چشمانم می چکد!(مثله بارون) دلم میخواد بنویسم اما چیزی به ذهنم نمیرسه،از ازدحام حرفای تو قلبم شایدم ذهنم گیج گیج شدم... هوووم دلم میخواد از همه بابت بدیام معذرت بخوام از مامانم از بابام از همه مهمتر خدای عزیزم خداجونم ببخش که انقدر من بدم!دوستت دارم .
-
دوستان
پنجشنبه 10 اسفند 1391 10:34
سلام دوستان عزیزم امیدوارم خوب باشید...در جواب یکی از دوستان عزیزم باید بگم تو آپ قبل که نوشتم ازت متنفرم شخص معلومی نبود همین جوری گفتم شاید به زندگی به افکار منفی به بدشانسی... ببخشید که این روزا اوضاع وبم انقدر غمگینه راستش خودمم از خودم بدم میاد که شدم یه آدم دو رو خودم در اوج نا امیدیم الکی واسه دوسم که اومده...
-
خوش به حال پرنده...2
دوشنبه 7 اسفند 1391 18:53
قایقی خواهم ساخت! خواهم انداخت به آب دور خواهم شد از این خاک غریـــــــب که در آن هیچ کسی نیست که در بیشه ی عشق...قهرمانان را بیدار کن! قایق از تور تهی و دل از آرزوی مروارید هم چنان خواهم راند نه به آبی ها دل خواهم بست نه به دریا،پریانی که سر از آب به در می آرند... ...تا بعد...
-
متنفرم ازت
دوشنبه 7 اسفند 1391 18:43
زندگی تو بردی بهتره دیگه تمومش کنی...! خیالت راحت شد؟ "ازت متنفرم به اندازه وسعت خودت" چه قدر خوبه ازادانه حرف بزنی بدون اینکه درگیر قافیه و وزن و... باشی...! همین الان که داشتم این مطلبو مینوشتم نگام افتاد به صفحه اول ادبیاتم نوشتم؛ زندگی با همه تلخی و شیرینی خود میگذرد وفقط خاطره هاست که چه شیرین و چه تلخ...
-
خوش به حال پرنده...
یکشنبه 6 اسفند 1391 18:33
سلام بچه چطورید؟منم بدنیستم حال نداشتم جواب نظراتتون رو بدم همینجوری تایید کردم اما خب خوندمشون شرمنده جواب ندادم اوووم چی بگم؟ حرفی به ذهنم نمیرسه یعنی میرسه ولی به درد شماها نمیخوره شدم مثله این ننه غرغروها(با کدوم ق----->این ق یا این ؛ اصلا چه فرقی داره مهم اینه که...) دپرس دپرس بهتره که چیزی نگم... دوستتون...
-
افکار منفی
جمعه 4 اسفند 1391 12:47
سلام دوستای نازنینم واااای نمیدونید جقدر احساس بی مصرف بودن میکنم دو روز که تعطیلیم لای کتابم باز نکردم احساس میکنم خیلی دختر بی مصرفیم همه وقتمو به کارای بیهوده میگذرونم... اه... من چقدر غر میزنم بسکه این چندروز موج منفی اطرافم پخش کردم برق فرکانسش سوزوندتم بسکه بد میارم...بابا یکم فکر مثبت...آخه کجایی پس افکار منفی...
-
نمی دانم چه میخواهم خدایا!
جمعه 27 بهمن 1391 16:11
" نمیــــدانم چـــه میـــ خواهم خدایــــا بـــه دنبال چه میـــ گردم شــــب و روز چـــه میـــ جوید نـــگاه خســـته من چرا افســــرده است این قلب پر سوز" دقیقا این شعر وصف حاله منه کلافه ام... نمیدونم دقیقا دلم چی میخواد!
-
خوب نیستم.
پنجشنبه 26 بهمن 1391 16:44
سلااااام دوستای خوب و نازنینم چقدر روزا تکرارین،خسته شدم بیا بشین درس بخون آهنگ گوش کن برو نت فردا باز پاشو برو مدرسه هرچقدرم میرم بیرون بازم روحیم درس بشو نیست عجیب درگیریم باهم (روحیمو میگم ------>همون خود درگیری ) اههههههههه شوخیم سازگار نیست پس من چی کار کنم؟ من الان این شکلیم اه این چه قالبه من دارم چقدر...
-
زیباست.
چهارشنبه 25 بهمن 1391 13:36
این عکس حس خوبیو به من منتقل میکنه.
-
خاطره
چهارشنبه 25 بهمن 1391 13:31
سلام دوستای خوب ونازنینم امروز روز نسبتا خوبی بود امتحان ریاضیمو شدم18.5(وای من چقدر درس خونم ) به نظرم هر چی کمتر بخونی نمرت بالاتر میره من 2ساعت خوندم. زیستم که آقایxyنیومدن که باعث شد بچه هامون این شکلی بشن خیلی خوش گذشت حق داریم خوشحال بشیم ما بچه های نگون بخت کلاس دوم تجربی در طول هفته یک زنگم بیکاری نداریم...
-
بارون
سهشنبه 24 بهمن 1391 14:24
هوا برونیه دارم مسته این هوا میشم خدا جون بازم ممنون.
-
خاطره
سهشنبه 17 بهمن 1391 19:53
سلاااااااااااااام چطورید؟چه خبرا؟امروزم گذشت ولی خوب بود زنگ زبان فارسی بود منم زیاد حال نداشتم دلم میخواست گریه کنم نا امیده نا امید بودم معلم برا خودش درس می داد و بچه ها هم هی تیکه مینداختنو یعضیا سوتی کم کم حالم خوب شد با شوخی های بچه ها دیگه آخرای زنگ بود که معلم رسید به قسمت اخر درس که در رابطه با اوا این مسائل...
-
...
سهشنبه 17 بهمن 1391 19:19
مَرا زَمانِـــی از دَست دادی که میان روز مرگی هایت گم شده بودم! وتو فرصت آن را نداشتــــی که دلتنگم باشی عجب از من!!! ...تمام دل مشغولیم تو بودی... تمامی دقایقم با تو میگذشت اما حتی در لابه لای دفتر خاطراتت هم نبودم!
-
سکوت
یکشنبه 15 بهمن 1391 21:43
سکوتـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ همین...! ( ببخشید دوستان نتونستم نظراتتون رو جواب بدم)
-
.
چهارشنبه 4 بهمن 1391 17:40
سلام دوستای گلم ببخشید جوابه نظراتتون رو ندادن فعلا وقت ندارم. خدافظ
-
این عنوان چیه یه ساعت باید فکر کنی سرش.
یکشنبه 1 بهمن 1391 21:05
سلاااااام امرووووووووووووز خیلی خوش گذشت زنگ اول زیست با آقایxyکه حسابی توضیح داد که واقعا هنگیدیم من بعد کلاس سرم گیج می رفت باورتون میشه گفت میخوام 5 صفحه رو براتون خلاصه کنم به جون مامیم که انقدر دوسش دارم عین همون صفحات رو برامون دیکته کردم ما تو برگه نوشتیم انقدر رفته بودم تو برگه سربلند کردم گیج میزدم آخه معلم...
-
تمووووووووووووم شد...تنفس
جمعه 29 دی 1391 23:12
سلاااااااام خوبید خوشید؟ کلاغو آخر پاییز شمردنو وبالاخره نتایجو فهمیدیم البت بدونه کارنامه هر معلمی اومد نمره های کانامرو گفت زیستو 20 شدم شیمی 20 شدم جغرافیارو20 شدم دفاعی 20 شدم اووووم زبانو 20 شدم یه 19 داشتم یه 18 دوتا 15 یا 16(دقیقا نمیدونم)ماله فیزیکو ریاضیه اووووه اونجور نگاه نکنید خجالت میکشم خب حسابی خوندم...
-
...
سهشنبه 26 دی 1391 15:21
خاطرات را باید سطل سطل . . . ازچاه زندگی بیرون کشید . . . ! خاطرات نه سر دارند و نه ته . . . بی هوا می آیند تا خفه ات کنند . . . میرسند . . . ... ... گاهی وسط یک فکر . . . ! گاهی وسط یک خیابان . . . ! سردت می کنند . . . داغت میکنند . . . ! رگ خوابت را بلدند . . . زمینت می زنند . . . !!! خاطرات تمام نمی شوند . . ....
-
نقابــــ خَندانـ م
یکشنبه 24 دی 1391 22:48
دَستــ بـِه صورتـــم نزن! میـــ تَرسَـــم بیاُفتَــــد...نِقابــــِ خَنـــدانیـ کــــِه بَر چِهـــرِه ام دارم! وبَعـــد... سِیلــِ اشـــکهایَمـ تو را باخود بِیَرد...
-
زبون
دوشنبه 18 دی 1391 13:20
سلااااااام دوستای خوبم چطور مطورید؟ امروز امتحان زبون داشتم عالی شدم شاید 25 صدم اشتب کرده باشم که اونم 20 میده دیگه برخلاف زبان جان کاه عربی زبان بلاد کفر را فوت آبم دوروز تمام فرجه دادن اما منه به اصطلاح دانش آموز دیشب ساعت8 شب شروع کردم خوندن (قلبم واقعا اومدم تودهنم) دوروز خوردم خوابیدم تازه ساعت 8 شب یادم افتاد...
-
-
شنبه 16 دی 1391 16:17
بارون...
-
از فریدون فروغی
شنبه 16 دی 1391 15:50
-
باَراَن کِه میـــ بارَد...
سهشنبه 12 دی 1391 18:32
باَراَن کِـــه میـــ باَرَد... دِلَمـ بَرایَــــت تَنـگــ تَــر میـــ شــوَد...! راه میاُفتَم بِدونـــِه چَتـــرِ مَنـــ بـــُغض میـــکُنَــمِ... ...آسِمانِ گِریـــِه...
-
به سراغ من اگر می آیی...
شنبه 9 دی 1391 17:01
به سراغ من اگر می آیید پشت هیچستانم پشت هیچستان رگ های هوا پر قاصدک هایی است که خبر می آرند از گل واشده ی دورترین نقطه ی خاک پشت هیچستان چتر خواهش باز است تا نسیم عطشی در بن برگی بدود زنگ باران به صدا می آید آدم اینجا تنهاست... ودر این تنهایی سایه نارونی تا ابدیت باقی ست سراغ من اگر می آیید نرم آهسته بیاید که مبادا...
-
عربیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
یکشنبه 3 دی 1391 08:21
سلام دوستای خوبم امروز در عین اضطرابو ترس ولرز ولی شنگولم انقدر اضطراب دارم حد نداره نه برا جغرافیاها بلکه فقط وفقط برای عربی فردا عربی دارم فقط یه درس خوندم ازش... خدا به خیر کنه ایشالااااااااااااااااااااااااا دلم میخواد اضطرابمو با دویدن داد زدن خالی کنم نمیدونم چرا یاد عربی میافتم تمام تنم میلرزه خدا جون نذار از...
-
امتحان
شنبه 2 دی 1391 12:34
سلام دوستای خودم چطورید؟ ساعت 11 از مدرسه برگشتم اولین امتحانمو دادم دینو زندگی بود فکر کنم یک نمره اندیشه تحقیق کم کنه البته مطلب رو رسوندم اما خب معلمه ما میگه عینهو کتاب اندیشه وتحقیق هم که باید خودت جواب بدی کاری به معلم نداری ولی این معلمه ما میگه باید همون باشه که من میخوام. فردا امتحان جغرافی استان شناسی...
-
نوشته شده توسط راه رهایی.
شنبه 2 دی 1391 12:26
حال من بد نیست غم کم می خورم کم که نه! هر روز کم کم می خورم آب می خواهم، سرابم می دهند عشق می ورزم عذابم می دهند خود نمی دانم کجا رفتم به خواب از چه بیدارم نکردی؟ آفتاب!!!! خنجری بر قلب بیمارم زدند بی گناهی بودم و دارم زدند دشنه ای نامرد بر پشتم نشست از غم نامردمی پشتم شکست سنگ را بستند و سگ آزاد شد یک شبه بیداد آمد...
-
یلدا مبارک.
پنجشنبه 30 آذر 1391 14:38
توی سرمای این شَب طولانیـــ به فکر بی خوانمان ها هستی؟ """""""""""""""""""""""""""""""""""" آری امشب شب یلدا است….. شب فال….. شب عشق….. شب...
-
ایــــ ن روزـــهاَ
پنجشنبه 30 آذر 1391 14:20
ایــــنـ روزهــا... روزه هایِ سکوتمـ بدون افطـــار َسـحَر میــ شــــود... ایـــنـ روزهاُ دِلَم فَریــــاد میــ خواهَــد
-
کمی غصه...!
جمعه 24 آذر 1391 19:48
رفیق دلتنگ که شدی...! پیش من بیا کمی غصه هست... باهم می خوریم!