*ღ برگی از دفتر خاطرات من ღ*

♥بنام خدای عزیزم♥

*ღ برگی از دفتر خاطرات من ღ*

♥بنام خدای عزیزم♥

کودک

دلبسته به سکه های قلک بودیم 

دنبال  بهانه  های   کوچک  بودیم 

رویای  بزرگتر  شدن  خوب    نبود 

ای  کاش  تمام  عمر کودک بودیم 

 

 

                                                      ملیکا

دریا نمی تونه بیاد اینترنت

سلام دوستای گلم من ملیکا هستم دوست دریا 

دریا یه مدتی نمی تونه بیاد مطلب بنویسه 

و نظراتتونو تایید کنه چون یه مشکلی براش پیش اومده

بجاش من رو می کنم کاراشو می کنم

خوشمله....

 

 

 

 

 

خوشگله؟

هر چی دوست داری اسمشو بزار...

اگه باشی بانگاهت میشه از حادثه رد شد 

میشه از آتیش عشقت گر گرفتن رو بلد شد 

اگه رفتی ....اگه نیستی نفست فریاد من باش 

تا ابد تا ته دنیا همیشه بیاد من باش.....

.........

 رفتی وخاطراه های تو نشسته تو خیالم.... 

         بی تو من اسیر دست آرزو های محالم 

یاد من نبودی اما من بیاد تو شکستم 

          غیر تو که دوری از من دل به هیچ کسی نبستم...

غم

همه رفتند از این خانه ولی غصه نرفت این یار قدیمی 

              ...........چه وفایی دارد............

شما بگید

شمع میسوزد دو پروانه به دورش.... 

......همه شب.... 

من که میسوزم وپروانه ندارم چه کنم؟

سلام دوستای گلم...

سلام دوستای عزیزم.....این آپم رو همراه دختر عمه ام دارم مینویسم....اما حرفی ندارم فقط خواستم سلام کنم وبگم همتون برام عزیزید.....

دلم میخواست....

دلم میخواست وقتی نبودم یادم همه جا باشه.....

مرگ من روزی فرا خواهد رسید....

مرگ من .......................روزی فرا خواهد رسید...... 

در بهاری روشن....از امواج نور 

در زمستانی غبار آلود ودور..... 

یا خزانی خالی از فریاد وشور.... 

مرگ من روزی فرا خواهد رسید.... 

روزی از این تلخی وشیرین روزها..... 

روز پوچی همچون روزای دگر ..... 

سایه ای از امروز ودیروز....