*ღ برگی از دفتر خاطرات من ღ*

♥بنام خدای عزیزم♥

*ღ برگی از دفتر خاطرات من ღ*

♥بنام خدای عزیزم♥

.

دل کندن اگر آسان بود فرهاد به جای کوه دل می کند...



میون آسمون به این بزرگی


کاش ستاره ی من می درخشید




راه که می روم مدام پشت سرم را نگاه میکنم،دیوانه نیستم...

از پشت سر خنجر خورده ام...


ـ"-*_-*_"- -."_*-"_.


چتر هارا باید بست...


               زیر باران باید رفت...



http://s1.picofile.com/file/6394608648/403338145_f2dcaef0ae.jpg



سلام دوستای خوبم


خودم این قالبو خیلی دوست دارم 


به نظرم خیلی آرومه و با روحیه خودم خیلی جوره


امیدوارم شماهم بپسندید...


بدرود تادرودی دیگر(همون بای بای خودمون خواستم محیط شاعرانه بشه)

اسم نداره

سلام من اومدم


احوال شما؟خوش میگذره


به  حمد ا... گوش شیطون کرد خداروشکر


کامپیوتر این ملیکا درس شد(قابل توجه دوستان وبلاگی مشترک من وملی)


چندروزیه میخوام برم کلاس مگه میشه؟


من دلم می خواد برم کلاس 


البته این رفتارو که نمیکنم ولی یه کم ملایم تر 


ولی خب سرنوشت برما اینگونه نوشته که چه بخوای چه نخوای چی چی؟


کلاس بی کلاس


آهان نگفتم چه کلاسی؟


کلاس کارته

 این ملیکام یه هفتس مخمو خورده 


دقیقا اومده نشسته روی تارهای عصبی منو دلنگ دلنگ میزنه


که چی؟چرا نمیای؟


دوست دارم


ولی شاید امروز رفتمwww.smilehaa.org


وای من چقدر حرف تو دلم بودا



خب راستی دوس خارجی امیدوارم موفق بشی من همیشه بیادتمwww.smilehaa.org


پسته بخور غصه نخورwww.smilehaa.org



هه هه هه



خداحافظ

امیدوارم موفق وپیروز باشی و با سر بلندی برگردی

انشاا...


مطمئنم خدا هم کمکت می کنه.


خدا...حافظ تو





تغییر

 به نام خدا


سلام دوستای خوبم


یه دوستی نظر داده بود که محیط وبلاگم غمگینه


سعی کردم تاحدودی محیط وبم رو عوض کنم امیدوارم خوشتون بیاد.



من دیگه باید برم



امیدوارم خنده همیشه رو لباتون خونه کنه


خداحافظ

فراموش نمی کنم...

گفتی...

فراموش کردن کار ساده ای ست

تو فراموش کن

من این ساده ها را بلد نیستم...

_-.*_-_*._-_*-_-.*


ستاره ها همیشه جاویدند...

 

-ـ_.*-_.*-_*_-.


بیا مسابقه ای بگذاریم


حواسمان را پرت کنیم


هر که بیشتر پرت کند


برنده است...


اما اول حواسم را پس بده تا مسابقه را شروع کنیم


یقین دارم... تو می بری...


نیمکت

عبور می کنم


هر روز


از نیمکت های خالی پارک


طوری که انگار کسی


در نیمکت آخر


انتظارم را می کشد


به آنجا که می رسم


باید وانمود کنم که


باز هم دیر رسیده ام...





بی وفا

دیدی ای دل که غم عشق دگر بار چه  کرد


چون بشد دلبر و بایار وفادار چه کرد



http://s3.picofile.com/file/7424978060/p3d73ixv9zgx6xs9yz1x.jpg



نمی دونم حرف کیو باور کنم؟

صداست که می ماند

به نام خدا


سلام دوستای مهربون من امروز می خوام یکی دیگه از شعرامو براتون بنویسم


امیدوارم  مورد پسند شما باشه منتظر نظراتتون چه خوب چه بد هستم.


فعلاعزیزان

ــ -ــ-ــ-ــ-ــ-ـ  ــــ-ـ ـــ-ـ


پنجره احساسم


خیس است


خیس از خاطره هاست


گوش های پنجره ام 


پرشده از صدای تو


و...صداست که می ماند


به کجا خواهی رفت؟


بعد من


بعد فروغ دوچشمم بعد...


آوای نسیم خاموش است


و این پایان زیستن است


زیستن با تو


و چه تلخ است بدون تو


هنوز هم...هنوز هم نوسان در های پنجره ام باقی ست


واین آثار صداست


صداست که می ماند...


شاعر زینب فراهانی




بازم هم می شکنم...

باز هم باران می آید

باز هم مرغ شب

روی درخت،شقایق می خواند

باز هم صدای تورا می شنوم

باز هم چشمان ابری تورا

می بینم که می بارد

بازهم می روی

باز هم می شکنم...

سایه

سایه ها این روزها 


انگار حرف می زنند...


این روزها سایه من


همدم تنهایی هایم شده



این روزا زندگیم شده مثل یه رمان...



تو چی میدونی از دلم؟

چی می دونی از حال بدم؟