*ღ برگی از دفتر خاطرات من ღ*

♥بنام خدای عزیزم♥

*ღ برگی از دفتر خاطرات من ღ*

♥بنام خدای عزیزم♥

"بیـــصدا"

گـاهــــی دلتنگــی هـا زیـــــــر نقــــاب سکـــوت


پنــــهان میــــــشـــود


بـــاز هم بیـــصدا "دلتــــنگتم"



آزرده ترین سکوت. . .

آزرده ترین سکوت زمانی است


که تو دروغ میگویی


. . . و من لبخند می زنم



به سلامتی اونی که


اگه صد دفعه هم ناراحتش کنی


هر بار میگه؛این آخرین باریه که می بخشمت.

پستی که ازش متنفرم...

دار بزن،


خاطرات کسی که تو را دور زد


حالم خوب است فقط . . .


گذشته ام درد می کند!



فکر می کردم قانع باشی وبه شکستن قلبم اکتفا کنی


نه اینکه فستیوالی از دروغ راه بندازی و در آخر بگی؛


می روم تا اذیت نشی بهترین من. . .


______________________________________


خوبم غم کم می خورم،هر روزکم کم می خورم . . .


هوووووووووووم سلام بچه ها ببخشید اصلا نمیام خبرتون کنم که آپ میکنم آخه من هر روز آپ می کنم،وقت نمی کنم


از این آپم متنفرم حس بدی بهش دارم اما خب دلم میخواد بذارم،باید بذارم


الان باید برم آماده شم برم کتاخونه،این از ناراحتیم کم می کنه،چون کتابخونه بهم آرامش میده


دوساعتی هست که دارم به خودمو کارام فکر می کنم،نمی گم خیلی خوبم،اما سعی کردم باشم


اما نمی دونم چرا بعضی از آدما،در مقابل کارای من بازم. . .


اصلا ولش کن خودمم نمی دونم چمه،فقط خوب نیستم،فعلا

خوب بمان. . .

اگر روزی رسیدی که من نبودم


تمام وصیتم به تو این است:


"خوب بمان"


از آن خوب هایی که من عاشقش بودم. . .!


"خانه دوست کجاست"

من دلم می خواهد 


خانه ای داشته باشم پر دوست


کنج هر دیوارش دوستانم بنشینند آرام


گل بگو گل بشنو


هر کسی می خواهد وارد خانه پر مهر و صفامان گردد


شرط اول وارد گشتن


شستشوی دلهاست


شرط آن داشتن یک دل بی رنگ و ریاست


بر درش برگ گلی می کوبم و به یادش با قلم سبز بهار


می نویسم؛


"ای دوست خانه دوستی ما اینجاست"


تا که سهراب نپرسد "خانه دوست کجاست؟"

خاطرات مدرسه2

سلام من اومدم


خوبید خوشید؟منم بد نیستم،داشتیم چی میگفتیم داداشم پرید توحرفمون منو به زور برد بیرون؟


یافتمشیطنتای مدرسه ه ه ه ه ه ه ه!


خب جونم براتون بگه یه دختر خوبی بودم که نگو،اووووووف همه سرم قسم میخوردن،مخصوصا معلما


یادمه یه بار تا یه هفته گوشی میبردم،هنذفری بهش وصل می کردم می بردم سرکلاس با خاله س 


(توضیحات؛این نشانه س نشانه سلام الله نیستا توجه بنمویید)


حرف میزدم،البته من بیشتر گوش میدادم،وااااااااای نمیدونید چه هیجانی داشت نمیدونم چرا اینکارو میکردم اما خب


دیگه گذشت،ولی یه بار سرکلاس ریاضی با آقای(د)داشتیم خوب یادمه حتی متن پیامی که به مامانم دادمم یادمه


که؛مامانی سر کلاسی ریاضیم نمیفهمه دارم اس میدم!هه هه هه(تعجب نکنید من قبلنا انقدر پرو بودم)


الان که دارم فکرشومیکنم می بینم چقدر بچه بازی در میاوردم،بعد اینکه اون پیامو دادم وقتی رفتم خونه 


چهره مامانم؛(برزخی)


من؛


مامان؛زینب زود گوشی رو میدی به من،بدو ببینم


من؛(در حالی که با بی قیدی به سمت مامان جونم می رفتم گوشی رو دادمو گفتم؛)حرص نخور عزیزم درست میشم.


هیچوقت اون روز رو یادم نمیره چقدر خودم خندیدم والبته بعد کلی تلاش لبخند رو به لب مامان جونمم آوردم


هووووووووووم ولی وقتی اومدم دبیرستان دیدم نه بابا این تو بمیری از اون توبمیری ها نیست


مجبور شدیم هی درس بخونیم هی درس بخونیم هی درس بخونیم تا شیطنتای سه سال راهنمایی جبرانشه


چون شیطنتام زیاد اجازه درس خوندن بهم نمیداد،ولی خداروشکر میکنم الان ازون همه فعالیتم کم شده یه جورایی


عینهو بمب خنثی شدم،و تونستم سال اول دبیریستانو به خوبی طی کنمو بیام تجربی وحالا به شیطنت دوسام نگاه


می کنم حس مادر بزرگ بودن بهم دست میده باور کندی انقدر ساکت شدم خودم بعضی وقتا باورم نمیشه


شدم ایقدر مظلوم


مخصوصاکه تجربیو انتخاب کردم دیگه زیادی رفتم تو لاک خودم،ولی می تونم الان به جرعت قسم بخورم


همه معلما ازم تعریف می کنن ،آخه همیشه سعی کردم تو دوره دبیرستان بهترین احترامو براشون بذارم،و


بی صبرانه منتظرم باز مدرسه ها شروعبشه چون خیلی کنجکاوم بدونم سال سوم چی میخوایم بخونیم


مخصوصا زیست و ریاضی وفیزیک.



موبایل!

من؛جون من شارژ شو


موبایلم؛


من؛موبایل جونم ناز نکن این تن بمیره شارژشو


موبایلم؛نچ


من؛چی شده بهم بگو از چی ناراحتی؟روزی خدا تومن که میریزم تو حلقومت تا صفا کنی چته خو؟


موبایل؛اونو میریزی تو حلقوم ایرانسل منت سر من نذار


من؛چه مرگته خو؟


موبایل؛


من؛اصلا به جهنم شارژنشو(درحالی که پرتش می کنم روتخت)


دیرینگ درینگ(نگاه می کنم)درحال شارژ،آقا اصلا این موبایلاهم آدم شدن 



یه ساعت دارم التماسش می کنم شارژشه عینهو خرس خوابیده بیدار نمیشه،همینکه پرتش کردم اونور شارژشد من نمی دونم چرا به یه چی گیر میدی درس


نمیشه همینکه نسبت بهش بی اهمیت میشی راستو ریس میشه.


"این مطلبم به دلیل فقدان مطلب است و هیچ ارزش قانونی ندارد"



بعضی وقتا دلم میخواد بعضی از آدمارو خفه کنم،مخصوصا از نوع شهریوریش!


داشتم وب دوسمو میخوندم حرف از آروم بودنش تو مدرسه می گفت منم گفتم حالا که مطلب ندارم بذارمنم از مدرسه بگم


البته اشتباه نکنید تعریف نیست بلکه...


بععععله یه دختر خوبی بودم که نگوووووووووو


حداقل هفته ای یه بار مامانمو مدرسه میخواست یعنی می تونم قسم بخورم تا دوره دبیرستان هرساله مدرسه مامانمو میخواستن باور کنید راست میگم


فکر نکنید اینجا دختر خوبیم همه جاهسماااا


یعنی میتونم بگم معلما رو بیچاره می کردم انقدر فک میزدم که نگووووو،تا وقتی که اومدم دلبیرستان خدا به معلمامون رحم کردو من دختر آرومی شدم


یادمه یه سال تودوره راهنمایی بخاری رو آتیش زدم با دوسمچاکر شوما


حالا میام بازم از هنرام میگم فعلا میخوام برم بیرون تا بعد بابای


"این داستان ادامه دارد. . ."

"ماه مبارک رمضان"



"حلول ماه مبرک رمضان رو به شما دوستای گلم تبریک میگم"

...

بــــاران بیـاید یا نیـاید


تو باشــی یا نبــاشی


خاطرت باشد یا نباشد


من خیـــس از یاد تو ام



عشق بها دارد،من بودم توبودی و یک دریا عشق


حالا من هستم و یک دریا اشک


آری عشق بها دارد!



پیرمرد همسایه!

پیر مرد همسایه آلزایمر دارد 

 

دیروز زیادی شلوغش کردند 

 

اوفقط فراموش کرده بود 

 

از خواب بیدار شود!