*ღ برگی از دفتر خاطرات من ღ*

♥بنام خدای عزیزم♥

*ღ برگی از دفتر خاطرات من ღ*

♥بنام خدای عزیزم♥

صدای دل

بنام خدای مهربونم



یار ما را از جدایی غم نبود


        در غمش مجنون ولیلی کم نبود


بر سر پیمان خود محکم نبود


       سهم من از عشق جز ماتم نبود


بامن دیوانه پیمان ساده بست


        ساده هم آن عهدو پیمان را شکست


بی خبر پیمان یاری را گسست


         این خبر ناگاه پشتم را شکست


عشق من از من گذشتی خوش گذر؟


          بعد این حتی تو اسمم را مبر


عاشقی را دیر فهمیدی چه سود؟


          عشق دیرین گسسته تارو پود


گرچه اب رفته باز آید به رود


           ماهی بی آب دگر نماند به رود

http://s2.picofile.com/file/7173270000/Copy_of_23456_406.jpg

تقدیم به چشمانی که در راه ماندند

و...

دل هایی که آنهارا ندیدند...

و تقدیم به اشک هایی که غرورشان شکست وعهدی که هیچ کس به آن


                               

                                          "وفا نکرد..."


می شنیدم نیمه شب در خواب


های های گریه هایش را


در صدایم گوش میکردم


درد سیال صدایش را



شرمگین می خواندمش بر خویش


از چه رو بیهوده گریانی؟


در میان گریه می نالید


دوستش دارم نمی دانی؟


"فروغ"




هوای بارونی

بنام خدای عزیزم

دلم گرفته آسمون نمیتونم گریه کنم

دلم گرفته اسمون از خودتم خسته ترم


سه روزه دل آسمونم گرفته

بالاخره بغض آسمونم شکست...بالاخره اونم بارید اونم نتونست غرورشو حفظ کنه

اونم شکست...

آسمون دست توهم رو شد...دیگه مخفی کردن سودی نداره

سه روزه که آسمون ابرارو مهمون دلش کرده هوای خیلی قشنگیه میشه گفت

رمانتیکه...

من همیشه عاشق پاییز بودم وهستم

هوای پاییز همیشه قشنگه...

دوست داشتم همه فصل ها مثل پاییز بود...

این روزا دل منم بدجوری گرفته...

نمیدونم چمه؟؟؟


تو خوب می فهمی مرا 

                     وقتی پر از بهانه ام



آسمون خیلی قشنگه نمیدونم چجوری احساساتمو بیان کنم فقط میتونم بگم...

عالی ودلگیره...


آسمون دلش گرفته پر ابر پر بارون

مثل وقتی که جدا شد...

لیلی از چشای مجنون...

قسمت ما شده انگار صبر وتنهایی دوری...

بخدا دلم گرفته...

چه کنم از درد دوری؟؟؟



چه خوبه همدردی مثل آسمون داشتن...



باز پاییز است...

باز این دل از غمی دیرین لبریز است...

باز میلرزد به خود سر شاخه های بید سرگردان...

باز فرو میریزد بر چهره ام باران...



من میرم ولی باز تو بدون

همیشه یاده تو از خاطرم فراموش نمیشه



وقتی مطلبو مینویسم این شعرا به ذهنم میرسه

دوست دارم هرچی که در ذهن ودلم موج میزنه رو بنویسم...


سهم من از تو دوریه...

http://s2.picofile.com/file/7169036662/nd1xfp_1_.jpg




سکوتم را بشنو...

در بهاران رفتی


و...

پس از مدت ها


             در بهاران آمدی

باز نگذار


             بهاران دگر کوچ کنند...



http://s2.picofile.com/file/7165627311/6451645464654_166.jpg


وداع را آنشب...


میان کوچه تاریک...


بی خشم باد


بی فروغ مهتاب


بی زمزمه رود


               ...پذیرفتم...


http://s2.picofile.com/file/7165623759/55555555.jpg


من وتو...


خم وپیچ کوچه های تنگ را...


برای عشقهایمان برگزیدیم


که در بیگانگی،آشنا نبیند...


و عاقبت...


بیگانگی را از آشنائیمان آموختیم...



""هیچ ندارم که بگویم...

چرا...دارم

بشنو...

بشنو...

سکوت سنگینم را...

در لبخندم چه میبینی؟؟؟

غمم را بخوان...