*ღ برگی از دفتر خاطرات من ღ*

♥بنام خدای عزیزم♥

*ღ برگی از دفتر خاطرات من ღ*

♥بنام خدای عزیزم♥

آسمان میگرید امشب....

آن زمان ها کز نگاه خشته مرغان دریایی نبود 

وزسکوت ظلمت شبهای تنهایی...و....هنگامی که بی او جان من چون موجی از اندوه میشد...... 

قطره اشکی دوای درد من بود  

این زمان آن اشک هم پایان گرفته و....وآن دوای درد بی درمان من هم ماتمی دیگر گرفته .... 

   ((آسمان میگرید امشب ساز من می نالد امشب .... 

               او خبر دارد که دیگر اشک من ماتم گرفته او خبر داردکه دیگر ناله ام پایان گرفته))....... 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد