*ღ برگی از دفتر خاطرات من ღ*

♥بنام خدای عزیزم♥

*ღ برگی از دفتر خاطرات من ღ*

♥بنام خدای عزیزم♥

مسافر(3)

سلام دوستای خوبم 

خوب مسافرو تاکجا نوشتم؟آهان فهمیدم حالا برید ادامه مسافرو بخونیدنظراتتونو بگیدا... 

..................................................... 

ـ خوشا به حال گیاهان که عاشق نوردند 

ودست منبسط نور روی شانه آنهاست. 

ـ نه.وصل ممکن نیست. 

همیشه فاصله ای هست. 

اگرچه منحنی آب بالش خوبی است 

برای خواب دل آویز وترد نیلوفر 

همیشه فاصله ای هست. 

دچار باید بود 

وگرنه زمزمه حیرت میان دوحرف حرام خواهد شد. 

وعشق 

سفربه روشنی اهتزاز خلوت اشیاست.(ایول امروز امتحان املا داشتیم اهتزازو درست نوشتنم) 

وعشق 

صدای فاصله هاست 

صدای فاصله هایی که 

 ـ                         غرق ابهامند.  

ـ نه. 

صدای فاصله هایی که مثل نقره تمیزند 

وباشنیدن یک هیچ می شوندکدر. 

همیشه عاشق تنهاست. 

واقعا که راست گفته عاشق همیشه تنهاست.

ادامه درآپ مسافر4 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد