*ღ برگی از دفتر خاطرات من ღ*

♥بنام خدای عزیزم♥

*ღ برگی از دفتر خاطرات من ღ*

♥بنام خدای عزیزم♥

مقدمه

ღ به نام خدایی که در همین نزدیکی هاست ღ


برگ های دفترم پر شده از غم وحسرت...

.

.

.

سلام دوستان خوب وبلاگیم

من ودوستان انجمنیم

قرار گلچینی از شعرامون رو بنویسیم تا از  طرف انجمن به اداره فرستاده بشه من برای مقدمه متن زیر رو نوشتم نظرتون چیه اگه ایرادی داره لطف کنید بگید تا درستش کنم ممنون میشم.


________________________


مقدمه


 تنهایی و دور بودن از کسانی که دوستشان داری گاهی قوایی برای انسان نمی گذارد،واین حسی است که گاهی

دل من را تنگ می کند...

به تنگی لحظات بی کسی یک غریب گم شده در هوای غربت...وشاید هم تنگ تر...

توصیفش سخت است ولی دردی است بس  دردناک ومن طغیان این درد جان کش را با جاری ساختن جوهر قلم خود

بر کاغذ سفید،آرام میکنم،واین درد گاهی به شکل یک شعر وگاهی به شکل یک متنی خاموش بیان می شود.

از نظر من شعر تراوشا ت قلبی انسان است واگر از عمق وجود نباشد به قلب مخاطب نیز نخواهد نشست،

امیدوارم سروده های من به قلب  شما بنشیند.


زینب فراهانی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد