*ღ برگی از دفتر خاطرات من ღ*

♥بنام خدای عزیزم♥

*ღ برگی از دفتر خاطرات من ღ*

♥بنام خدای عزیزم♥

درد ودل

حرفای نگفته ام  را به که گویم؟

به تو؟

به سکوت سنگین شب

یا به نسیم گذرای صبح؟

به تو؟

هرگز

مگر مهم است؟

آن هم برای تو؟

جواب نداده خودم می دانم


نیست


نیست


پس سکوت می کنم و خودم را در نقابی از شادی ها پنهان می کنم


اینگونه بهتر است...


اینگونه سنگین ترم...


خسته از دروغم...خسته از دورویی


این آدمیان سنگی وسخت 


چه بد می شکنند


ومن در سکوت فقط می نگرم...


اینگونه بهتر است اینگونه سنگین ترم...


چشمانم خیس است


هنوزم بارون می باره...

ـ-ـــــــ ــ ـــــــــ ــ ـــــــــــ

دلم پرواز می خواهد


خدا را می خواهد...

http://s3.picofile.com/file/7413111177/Montakhab12_095.jpg






نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد