قایقی خواهم ساخت!
خواهم انداخت به آب
دور خواهم شد از این خاک غریـــــــب
که در آن هیچ کسی نیست که در بیشه ی عشق...قهرمانان را بیدار کن!
قایق از تور تهی و دل از آرزوی مروارید
هم چنان خواهم راند
نه به آبی ها دل خواهم بست
نه به دریا،پریانی که سر از آب به در می آرند...
...تا بعد...