*ღ برگی از دفتر خاطرات من ღ*

♥بنام خدای عزیزم♥

*ღ برگی از دفتر خاطرات من ღ*

♥بنام خدای عزیزم♥

آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟


آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟


و این مصرع دقیقا مصداق حال و روزه منه،جونم براتون بگه فردا 24 اردیبهشت روز ورود


 فرشته ای آسمونیهستش که با ورودش همه چشم هارا متحیر کرد و اون کسی نیست 


جزمن،اما متاسفانه من امتحان ریاضی دارمو مجبورم که لحظات شاد سالروز تولدمو


 با XوYو رادیکال و جمعی از دوستانتعیین علامت(بخشی از درس ریاضی)جشن بگیرم...


و علت بیان"آمدی جانم..." این است!


آخر تا به کی انتظار پایان درس؟تا به کی بازیچه بودن در دو دسته سرنوشت؟


پی نوشت بدون شوخی؛


"24 اردیبهشت بهترین روز دنیاست اگه ازم می پرسیدن چه روزی دوست داری به دنیا بیای


بازم میگم ماه اردیبهشت"




نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد