*ღ برگی از دفتر خاطرات من ღ*

♥بنام خدای عزیزم♥

*ღ برگی از دفتر خاطرات من ღ*

♥بنام خدای عزیزم♥

-چه زود چه دیر ثابت شد-

همه می گفتن این اونی نیست که بشه بهش تکیه کرد


بهش اطمینان کرد بهش. . .


اما کو گوش شنوا من و بودمو رویای . . .،تو دنیای خودم غرق بودم


نگاهم به روبه رو بود و پیش میرفتم


اما دریغ و درد. . .


چه دیر ثابت شد!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد